شیر و گاو
يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ
شیـر و رفقـاش نشسته بودن و مشروب میخوردن و خوش میگذروندن...
بین صحبت، شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:
"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره!"
گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!"
شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:
"توی خونه یه شیـــر منتظرمه! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"
۹۳/۱۱/۱۲