پنجره مجازی من

دلــنوشته های مــن از همه نـــوع موضـــوع

پنجره مجازی من

دلــنوشته های مــن از همه نـــوع موضـــوع

آخرین نظرات

تبلت نامه

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ب.ظ

گویند که روزی بایزید بسطامی با جمعی از یاران از گرمابه ای بیرون آمده و به مسجد می رفت. دیدند که مردی غریبه با لباسی فاخر در کنجی نشسته و سخت شیون می کند. نام و نشان او پرسیدند، گفت: من مبدع وسیله ای شگفت به نام "لوح جادویی" هستم که اموری خرق عادت از عهده اش همی بر آید. بدو گفتند: پس بهر چه این چنین شیون میکنی؟!

وی موی از سر خود بکند و زاری ها نمود و نیک از جای بشد و سرانجام لب به سخن گشود و چنین پاسخ داد: در سرزمینی که نامش را پارس گویند، این لوح بس گران مایه ی مرا، آلت دست کودکان و خردسالان کرده اند و آن را به بازی گرفته و صرفا از برای تفنن خود بهره برند! حال آنکه در بلاد دیگر به نیکی آن را در امور خود دخیل کنند و منافعی گران از آن برند.

بایزید و یاران بسی افسوس به حال دیار پارس خورده و برای خود جهت سیاهه نمودن سخنان سرور و مرادشان، با دینار بسیار لوح جادویی بگرفتند و استفاده ها بکردند و از برای او همی دعاها نمودند...

تبلت

---------------------------------------------------------------------

پی نوشت: از نوشته های خودم بود :D

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۲۸
فرزاد

تبلت

نظرات  (۲)

۱۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۷ یک خبرنگار ...
درست نامه بود این که نوشتی ... :))
۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۲۸ فریبرز رازقی
با سلام
خسته نباشید.آرزوی موفقیت براتون دارم.
با اجازتون عکسی رو کپی کردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">