پنجره مجازی من

دلــنوشته های مــن از همه نـــوع موضـــوع

پنجره مجازی من

دلــنوشته های مــن از همه نـــوع موضـــوع

آخرین نظرات

چقدر جالبند واژه های وارونه:

گنج و جنگ، درمان و نامرد، قه قه و هق هق، اما درد همان درد است

آقا جان، حجة ابن الحسن(عج)، دلم آرامش وارونه می خواهد...

"شما را" اللهم عجل لولیک الفرج

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۲
فرزاد

برای خرید اینترنتی و آسان کتب طب اسلامی ایرانی با تخفیف در هزینه ارسال کلیک نمایید:

»»»»اینجا««««

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۵
فرزاد

زن و شوهری در حال مشاهده راز بقا بودند...

زن: حالم خیلی گرفته حس میکنم الان این پلنگ آهوی بیچاره رو میگیره و میخوره. مرد: عزیزم این قانون طبیعته پلنگ اگه گشنه باشد باید آهو رو بخوره. زن: یه کاری بکن که اونو نخوره، مرد: تو حالت خوبه، من چکار میتونم بکنم. زن: خوب گوش کن اگه پلنگ آهو رو بخوره به مادرم میگم یه ماه بیاد پیش ما زندگی کنه...

حالا برای ادامه قصه لطفا فیلم رو تماشا کنید: اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۶
فرزاد

سردار پرافتخار ایران یعنی هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه می‌کرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی که هرمزان در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازی‌ها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و وی را به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند. (البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دکتر صلاح‌الدیّن المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468

آب پشت سر مسافر ریختن

پس از اینکه تازی‌ها هرمزان را وارد مدینه کردند، ... لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازی‌ها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین کجاست؟» تازی‌های نگهبان به عمر اشاره‌ای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن امیرالمؤمنین است.»
سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.
هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، کیاست به خرج داد و هوش و ذکاوت ایرانی را به رخ بلاهت عرب کشید و در اقدامی زیرکانه و هوشمندانه آب در دستش را با کاسه آن بر زمین انداخت و آن آب روی زمین ریخت. عمر هم که دید مغلوب هوش و فراست و نکته سنجی و کیاست و سیاست ایرانیان شده به ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت.
این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می‌شود تا مسافر برود و سالم بماند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۶
فرزاد

دیروز داشتم از تلویزیون یه مقدار از فوتبال بایرن مونیخ و دورتموند رو تماشا میکردم که چیزی نظرم رو جلب کرد.

به پیراهن تیم فوتبال بایرن مونیخ نگاه کنین:

پیراهن بایرن مونیخ

چی ازش متوجه میشین؟

-------------------------------------------------------------

اگه خوب دقت کنین می بینید که نام باشگاه رو بالا درج کردند و نام بازیکن رو در پایین گذاشتند.

این موضوع قطعا اتفاقی نیست.

در خیلی از باشگاه ها برعکسه و نام بازیکن رو بالا درج میکنند.

به نظر من این فلسفه باشگاه بایرن مونیخ هست که اعتقاد داره باشگاه بالاتر از هر چیز دیگه ای هست و هیچکس نامش بزرگتر و بالاتر از نام باشگاه بایرن مونیخ نیست.

این موضوع رو بایرن مونیخ در عمل هم همیشه نشون داده و هیچوقت در این باشگاه، منافع رو فدای نام ها نکردند. حالا مقایسه کوچیکی انجام بدین و ببینین در فوتبال ما چی میگذره! یه عده باشگاه پرسپولیس رو به تباهی کشوندن و کلا ماها فقط سر کار هستیم و هیچ لذتی هم نمی بریم.

----------------------------------------------------------------

حرف من اصلا در مورد فوتبال نیست بلکه در مورد طرز فکر هست. واسه اینکه ثابت کنم منظور من در مورد طرز فکرها هستش توصیه میکنم این لینک رو هم با دقت ببینین:

[راز ممنوعیت آدامس!]

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۱۵
فرزاد

مردی در کنار چاه زنی زیبا دید، از او پرسید: مکر زنان چیست؟

زن داد و فریاد کرده و مردم را فراخواند، مرد که بسیار وحشت کرده بود پرسید: چرا چنین می‌کنی؟

من که قصد اذیت کردن شما را نداشتم، دیدم خانم محترم و زیباروی هستی خواستم از شما سوالی بپرسم.

در این هنگام زن سطل آبی از چاه بیرون کشید و آن را بر سر خود ریخت، مرد باتعجب پرسید: چرا چنین کردی؟

زن خطاب به مردم که برای کمک آمده بودند گفت: ای مردم من در چاه افتاده بودم و این مرد جان مرا نجات داد، مردم از آن مرد تشکر کرده و متفرق شدند.

دراین هنگام زن خطاب به مرد گفت: این است مکر زنان، اگر اذیتشان کنی تورا می‌کشند و اگر احترامشان کنی خوشبختت می‌کنند.

شیطان که با فرزندش نظاره گر ماجرا بود در حالی که سیگارش را می‌تکاند به فرزندش گفت: خره، یاد بگیر

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۳
فرزاد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۱۷
فرزاد

کسی که دربارهٔ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی‌کند و خیال می‌کند دیگران انصاف و شعور دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.

کسی که برای شنیدن حرف‌ها و شعرها و قصه‌ها و اثار هنری یک جوان بی تجربه وقت می‌گذارد

و حوصله به خرج می‌دهد، احمق نیست، انسان است.

کسی که به موقع می‌آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی‌گذارد،

احمق نیست، منظم و محترم است.

کسی که به دیگران اعتماد می‌کند و آن‌ها را سر سفرهٔ خود می نشاند و به خانه‌اش

راه می‌دهد یا به محفل دوستانه و چای و قهوه ای دعوت می‌کند

و صمیمانه و دوستانه رفتار می‌کند،احمق نیست، متواضع و مهربان است.

کسی که کتاب‌هایش را و یادداشت‌ها و جزوه‌هایش را به دیگران می‌دهد،

احمق نیست، مهربان و منصف است.

کسی که برای حل مشکلات دیگران به آن‌ها پول قرض می‌دهد یا ضامن وام آن‌ها می‌شود

و به دروغ نمی‌گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.

کسی که از معایب و کاستی‌های دیگران، درمی گذرد

و بدی‌ها را نادیده می‌گیرد، احمق نیست. شریف است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۹
فرزاد

ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭی به ﻳﮏ جوان ﺩﺭ ﺗگزﺍﺱ ﻳﮏ ﺍﻻﻍ فروخت ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ 100 ﺩﻻﺭ. ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﺪﻫﺪ. ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ سراغ او ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ﺟﻮﻭﻥ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ.»
ﺟﻚ جوان ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : « ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : «ﻧﻤﻲﺷﻪ . ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ..»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ: «ﻧﻤﻲﺷﻪ ﮐﻪ ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ!»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣﻲﺗﻮﻧﻢ. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.»
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺟﻚ ﺭﻭ ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺶ. 500 ﺗﺎ ﺑﻠﻴﺖ 2 ﺩﻻﺭﻱ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ﻭ 998 ﺩﻻﺭ ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﻫﻢ ۲ ﺩﻻﺭﺵ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ.»

ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﺮﺍتوﻥ و میگه «ﺗﻮ ﻓﻼﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺮ ﭘﯿﺎﻡ ﻓﻘﻂ 50 ﺗﻮﻣﻦ» ﺩﻗﯿﻘﺎً ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﻮﻋﻪ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۸
فرزاد

این هفته فیلم سینمایی «چ» از تلویزیون پخش شد. من با توجه به اینکه تعریف های زیادی در مورد این فیلم شنیده و خونده بودم نشستم و بیشترش رو تماشا کردم. (البته ابتدای فیلم رو ندیدم)

اما من که از دیدن این فیلم هیچ لذتی نبردم. تعجب کردم چطور این همه سر و صدا هم کرده بود. تنها وجه مثبتی که دیدم بازی قشنگ بابک حمیدیان بود. البته جلوه های وِیژه این فیلم هم خوب بود.

اما فکر کنم اگر کسی در مورد دکتر چمران کتاب مطالعه بکنه چیزهای بیشتری نصیبش بشه. در واقع از نظر من این فیلم صرفا بیان نظرات ابراهیم حاتمی کیا بود. اصلا خانم مریلا زارعی اون وسط چیکار می کرد؟! رنج و بدبختی رو که خیلی از جاهای فیلم می شد دید. شایدم این نقش در واقع می خواست شخصی رو نشون بده که بین حق و باطل و یا انتخاب چمران به عنوان نماینده انقلاب و همینطور برادرش به عنوان جدایی طلب، گیر کرده بود.

شاید بعضی ها یادشون بیاد که در دهه هفتاد سریالی با نام "سیمرغ" پخش می شد که در مورد شهیدان شیرودی و کشوری بود، البته گهگاهی تلویزیون باز هم اون سریال قشنگ رو پخش میکنه.

یکی از قسمت های سریال سیمرغ کاملا در مورد دکتر چمران بود. به نظر من چمرانی که در سریال سیمرغ دیدم بسیار بسیار برای من باور پذیرتر بود. اصلا گریم بازیگر نقش چمران خیلی خیلی بهتر از این فیلم "چ" بود. عکسی ازش پیدا نکردم وگرنه بهتون نشون میدادم که اون بازیگر چقدر شباهتش بیشتر از فریبرز عرب نیا بود. تازه به نظر من اگه صدای فریبرز عرب نیا رو دوبله کرده بودند و صدای خودش نبود خیلی بهتر هم می شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۳
فرزاد

گندم های هفت سین به گندمهای آسیاب گفتند:

قصه ی ما گرچه نان نداشت اما پایانی سبز داشت.

«« پایان امسالتان سبز باد. »»

آرزویم برایت این است: در میان مردمی که می دوند برای "زنده بودن"

آرام قدم برداری برای "زندگی کردن"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۶
فرزاد

پت و مت رو می برند جهنم، وسط راه بهشون میگن: بهتون یه آوانس میدیم. میگن چیه؟

میگن اینجا دو نوع جهنم داریم، یکی جهنم ایرانی ها و یکی هم جهنم خارجی ها. پت و مت می پرسن فرقش چیه؟ میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یکبار قیر داغ میریزن توی دهنتون، اما توی جهنم ایرانی ها هر روز!

خلاصه پت میگه من میرم توی جهنم خارجی ها و مت هم میاد توی جهنم ایرانی ها...

چند ماه بعد پت می بینه خیلی جهنم خارجی ها ناجوره! پیش خودش میگه بیچاره مت که هر روز قیر میخوره.

خلاصه میره سراغ مت، می بینه مت با رفیقاش نشستند دارن حال میکنن و خبری هم از قیر داغ نیست!!

پت با تعجب میگه جریان چیه؟؟

میگن بابا اینجا جهنم ایرانی هاست. یه روز قیر نیست، یه روز قیر هست ولی قیف نیست! یه روز هم که دو تاش هست یارو نمیاد سر کار، یه روز هم که همه چی جوره بخشنامه میاد قیر نریزین!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۰
فرزاد

امروز که داشتم از بی حوصلگی کانال های تلویزیون رو عوض می کردم، چند لحظه ای روی شبکه بازار توقف کردم. هه هه جاتون خالی یه آقایی داشت قیمت های آجیل و ... رو توضیح می داد.

همون لحظه پیش خودم گفتم مگه نه این که میگن:

خوان نعمت های خداوند گسترده هست تا آدمیزاد بر حسب نیازش بتونه استفاده کنه...

ولی آقایان و بانوان!! یک سری آدم خوش انصاف وقتی مغز بادام رو بیشتر از 40هزار تومان قیمت میزنن ما از کجا بیاریم که بخریم؟! باورکنین میشه یه کارهایی کرد که قیمتش حتی کمتر از نصف بشه. هیچی توی این دنیا نشد نداره...خودمون به دست خودمون نعمت های خدا رو از هم دیگه دریغ میکنیم :-(

نعمت های خداوند

اشکالی نداره. ما که همیشه شکر خدا رو به جا میاریم.

خدایا شکرت

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۳۴
فرزاد

1

***

2

***

3

***

4

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۷
فرزاد

حقایقی درباره اینترنت

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۲
فرزاد

شاید دوست داشته باشین که تقویم سال 94 رو در سیستمتون داشته باشین تا بتونین به راحتی از همه وقایع و رویدادها و تعطیلی های سال باخبر باشین.

اینجا کلیک کنین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۶
فرزاد

اگه سهراب سپهری منو ببخشه باید بگم:

من نمی دانم

که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است

بلکه زالوست که نجیب و مظلوم است

کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد

و زالویی کوچک چه کم از دست طبیبی دارد

چشمها را باید شست جور دیگر باید دید

------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: زالو زندگی می بخشد و خود می میرد.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۵۱
فرزاد

کیا یادشون هست؟

1

***

2

***

3

***

4

دیگه باید ایشان رو "حجة الاسلام سید محمد حسین طباطبایی"

صدا کرد.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۲۵
فرزاد

ژاله اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۶
فرزاد

خیلی دوست دارم درباره این صدا و سیما یه چیزی بنویسم...ولی بازم پیش خودم میگم حرف زدن درباره اش هیچ فایده ای نداره و صدای ما که به گوش کسی نمیرسه.

چند روزی هست که یه سریال کره ای به اسم "افسانه خورشید و ماه" از شبکه سه پخش میشه که واقعا.....

اصن ولش کن هیچی نگیم بهتره. اونوقت میگن چرا مردم ما دیگه تلویزیون رو نگاه نمیکنن و سراغ ماهواره میرن. خب جوابش در محتوای برنامه های صدا و سیماست. مدیر جدید هم بیاد هیچ فایده نداره و حتی بدتر از قبل هم شده. این سریال "افسانه خورشید و ماه" حتی ارزش دیدن به عنوان سرگرمی رو هم نداره. اصن من نمیدونم بعضی از این مدیرها اون دنیا چطوری جواب خدارو بدن که اینطوری وقت مردم رو تلف میکنن.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۱۶
فرزاد

فایل مبانی کارآفرینی

دریافت فایل اول

دریافت فایل دوم

(جدید: شنبه 1393/12/9)

*

توجه توجه:

از این به بعد برای دریافت فایل های درس کارآفرینی به این آدرس مراجعه کنین:

karafarini93.blog.ir

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۹
فرزاد

تصویر دو نمونه حمام رو ببینید:

****

البته این دو تا حمام کاملا لوکس و رویایی هستند...

اما خیلی بعید هست که اونا مثل ما باشند و مثلا

زیر راه پله ای های خونشون رو تبدیل به حمام کنند!

اشتباه میگم؟!

این تفاوت نگاه به یک موضوع هستش.

همین چند روز پیش یک جایی خوندم که توالت هایی که ما استفاده میکنیم،

کاملا مغولی هستش و از فرهنگ اونا گرفته شده!!

در حالی که قبل از اون در زمان هخامنشی از سکوهای صندلی مانندی استفاده می شده

که شبیه به توالت فرنگی فعلی بوده!!!

عاقا مفاصلمون پــــوووکید...ای بابا

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۵
فرزاد

احتمالا هر کسی در دنیای سینما و تلویزیون یک بازیگر طنز رو نسبت به دیگران بیشتر دوست داره. کمدین مورد علاقه من، روآن آتکینسون (Rowan Sebastian Atkinson) معروف به مستر بین هستش.

روآن آتکینسون

جزئیات بیشتر درباره این کمدین رو در «ادامه مطلب» ببینید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۱۹
فرزاد

بالاخره امروز در شهرمون طعم یک باران خوب رو حس کردیم.

خدایا شکرت

بازم رحمتت رو بفرست.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۳
فرزاد

تصاویر به صورت پاورپوینت هست.

بخش اول

بخش دوم

کیفیت تصاویر بالاست و موسیقی هم داره.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۹
فرزاد

اگه یکی از من بپرسه که با کدوم نرم افزار مسنجر اندرویدی مثل وایبر، لاین، واتس آپ و ... راحت هستم، من بهش جواب میدم: از هیچکدوم خوشم نمیاد. وایبر و لاین رو یه بار نصب کردم و یخورده بالا پایین کردم، اما اصلا خوشم نیومد. شاید این قضیه سلیقه ای باشه اما به هر حال من که از هیچکدوم خوشم نمیاد و با کمال افتخار کاربر هیچکدوم نیستم.

من فقط اینستاگرام دارم که بخاطر ویژگی های مخصوص خودش خوشم میاد.

اما به نظرم Hangouts که مال گوگل هست از همه اون نرم افزار هایی که گفتم بهتره. خیلی ویژگی های جالب و خوبی داره و استفاده ازش اصلا پیچیده نیست. فقط یه آیدی جیمیل لازم داره تا بشه ازش استفاده کرد. توی ویندوز هم به راحتی میشه ازش استفاده کرد. کلا خیلی باهاش حال میکنم.

من فکر میکنم وایبر و واتس آپ فقط یه کم دهن پر کن شده وگرنه این Hangouts حتی بهتر هم هست و ابزارهای اونهارو هم داره. منتها اصلا هیچکس تو ایران بهش توجه نکرده و یه گوشه ای داره خاک میخوره. البته همون بهتر که مردم بهش هجوم نیارن چون اونوقت در خطر فیلتر شدن قرار میگیره.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۹
فرزاد